English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6825 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
iowa tests of basic skills U ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
skills U سودمی بخشد
skills U فرق میکند
social skills U مهارتهایاجتماعی
manual skills U مهارتهای دستی
fine motor skills U مهارتهای حرکتی فریف
gross motor skills U مهارتهای حرکتی درشت
tests U امتحان
tests U ازمودن کردن
tests U محک زدن
tests U محک
tests U امتحان کردن
tests U ازمایش
tests U ازمون
tests U ازمایش کردن امتحان
tests U اختیار
tests U تست
tests U تست کردن ازمایش
tests U معاینه کردن
tests U ازمایش کردن
tests U امتحان محک
tests U شهادت گواهی بازرسی کردن
tests U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tests U آزمون ها
tests U آزمایش ها
tests U امتحان ها
tests U آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
tests U تست ها
tests U بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
tests U قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
tests U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tests U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tests U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tests U عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
tests U معیار
aptitude tests U ازمون استعداد
field-tests U ازمون پایکار
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
benchmark tests U ازمایشات محک
creativity tests U ازمونهای افرینندگی
employment tests U ازمونهای استخدامی
aptitude tests U ازمون شایستگی
individual tests U ازمونهای انفرادی
infant tests U ازمونهای نوباوگان
acceptance tests آزمایشهای تحویل
aptitude tests U ازمون قابلیت فردی
litmus tests U آزمون تورنسل
sampling tests U ازمایشهای نمونهای
screening tests U ازمونهای سرند کردن
situational tests U ازمونهای موقعیتی
speed tests U ازمونهای سرعت
statistical tests U ازمونهای اماری
survey tests U ازمونهای زمینه یابی
timed tests U ازمونهای زمان دار
will temprament tests U ازمونهای اراده- خلق وخوی
trade tests U ازمونهای شغلی
type tests U ازمایشهای نوعی
routine tests U ازمایشهای تک به تک
parallel tests U ازمونهای همتا
means tests U سنجش استطاعت مالی
pictorial tests U ازمونهای تصویری
litmus tests U آزمون نهادنما
placement tests U ازمونهای تعیین شغل
prognostic tests U ازمونهای پیش اگهی
projective tests U ازمونهای فرافکن
prototype tests U ازمایشهای مرغوبیت
psychomotor tests U ازمونهای روانی- حرکتی
litmus tests U آزمون نمایانگر
criterion refernced tests U ازمونهای ملاکی
culture bound tests U ازمونهای فرهنگ- بسته
california achievement tests آزمونهای پیشرفت کالیفرنیا
college admission tests آزمونهای پذیرش دانشجو
california tests of personality U ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
culture fair tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture free tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
custom made tests U ازمونهای کار- ویژه
norm referenced tests U ازمونهای هنجاری
goldstein scheerer tests U ازمونهای گلدشتاین- شیرر
terman merrill tests U ازمونهای ترمن- مریل
differential aptitude tests U ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
random parallel tests U ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
california tests of mental maturity U ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
seashore musical ability tests آزمون های استعداد موسیقی سیشور
basic plus U نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
basic U Symbolic sAll-Purpose"Beginner Instructioncode
basic course U دوره مقدماتی
basic U بیسیک
basic U سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic U روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic U مقدماتی اساسی
basic U بنیانی
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U مین دستیابی
basic U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic U حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic U بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic U روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic U کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic U به یک وسیله راه دور
basic U اساسی مقدماتی
basic U اولیه
basic U کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basic U بنیادی
basic U تهی بنیانی
basic U اصلی
basic U اساسی
basic U ابتدایی
basic U قلیایی
basic U پایهای
basic U بازی
basic variable U متغیر اساسی
basic capacity U گنجایش مبنا
basic variable U متغیر اصلی
basic training U اموزش مقدماتی
basic anxiety U اضطراب بنیادی
integer basic U نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
basic speed U سرعت اولیه
basic allowance U شارژ انبار
applesoft basic U نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
basic branch U رسته اولیه
basic price U قیمت مبنا
basic allowance U سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
basic brick U اجر قلیائی
basic verses U ایات محکمات
basic price U قیمت پایه
airman basic U سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
advanced basic U بیسیک پیشرفته
basic research U علم پایه
basic agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
basic agreement U توافق اولیه
basic ground U زمینه و متن اصلی فرش
basic dye U رنگ قلیایی
basic weaves U رگباسلیق
Visual Basic U ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
true basic U تروبیسیک
tiny basic U یک زبان برنامه سازی سطح بالا که زیرمجموعه BASICاست و برای ریزکامپیوترطراحی شده است
quick basic U کوئیک بیسیک
microsoft basic U مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
basic research U علم بنیادی
basic training U تعلیمات ابتدایی
basic crops U پنبه تنباکو و برنج
basic cover U عکسبرداری اولیه هوایی
basic intent U نیت عام
basic circuit U مدار ساده
basic language U زبان بیسیک
basic linkage U پیوند اساسی
basic load U بار مبنا
basic of issue U مبنای توزیع
basic of issue U مبنای واگذارکردن اقلام
basic pay U حقوق اصلی
basic capacity U گنجایش پایه
basic point U نقطه مبداء
basic ration U جیره اصلی
basic ration U جیره مقدماتی جیره مبنا
basic hole U سوراخ مقدماتی
basic gearing U چرخ دندههای اصلی
basic gearing U گیربکس
basic data U عناصر تیر اولیه
basic data U دادههای اولیه عناصر اولیه
basic data U اطلاعات اولیه
basic date U تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic date U تاریخ ترفیع
basic crops U محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
basic deficit U کسری کلی
basic deficit U کسری اساسی
basic crops U جو
basic dye U رنگینه بازی
basic crops U ذرت
basic fortran U استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
basic lining U پوشش یا استر قلیایی
basic size U اندازه اصلی
basic slag U سرباره قلیایی
basic shaft U محور اصلی
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
basic standard U استاندارد اولیه
basic sciences U علوم پایه
basic size U اندازه اولیه
basic surplus U مازاد اساسی
basic conflict U تعارض بنیادی
basic research U تحقیقات مقدماتی
basic shaft U محور واحد
basic pay U اصل حقوق
basic communication U گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic salt U نمک بازی
basic requisition number U درخواست ابتدایی
basic building materials U مواداولیهساختمان
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
basic bessemer converter U مبدل مقدماتی بسمر
basic source of food U منابعاولیهغذا
basic bessemer steel U فولاد مقدماتی بسمر
basic unit training U اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
basic tactical unit U یکان مبنای تاکتیکی
basic end item U اقلام اولیه اماد
basic standard cost U قیمت پایه
basic standard cost U قیمت استاندارد
basic operation of arithmetic U چهار عمل اصلی [ریاضی]
Recent search history Forum search
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com